از فلسفه به قربانگاه بردن اسماعیل به عنوان هر آنچه دلبستگی و وابستگی دنیویست در برابر معبود، لذت میبرم اما هنوز نتوانسته ام با نازل شدن موجود دیگری به عنوان قربانی و ریخته شدن خون- هر چند موجودی غیر انسانی- و پایه گذاری خشونتی که بصورت سنت در آمده ارتباط برقرار کنم و هنوز نتوانسته ام توجیهی که عقل بپسندد و دل راضی شود برایش پیدا کنم. اما به هر حال روزهای عید روزهای قشنگی اند و اینجا که ما هستیم هر روزنه شادی را دودستی باید چسبید که بس کمیاب است. پس:
***عید قربان مبارک***
پس شما هم قربانی کردن و بکش بکش رو مبارک میدونید. خب پیشرفت خوبی داشتیم...
رخصت
آقای داش آکل، لطفا یک کمی این پستهای فلک زده من رو با دقت تر بخوان. لطفا!
باور کنید با دقت مطالعه نمودم, حتی یکبار دیگه هم الان خوندم.
ولی خب غیر از 2 جمله ی ضد و نقیض چیز دیگه ای استنباط نمیکنم. از طرفی اعتراف میکنید که خون ریزی کار پسندیده ای نیست ولی از طرفی مبارک میدونین, خب این که باز همونو توجیح میکنه!!! نمیدونم شاید هم اشتباه میکنم.
راجع به ابراهیم و اسماعیل و باقی ماجراها هم باید متذکر شد که هیچ منبع تاریخی در این موضوعات وجود نداره! میدونستید؟ یعنی تمامی اطلاعات در این زمینه در کتابهای "آسمان آبی" بوده و بس.
پوزش میطلبم برای اینهمه پرچونگی.
رخصت