افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

استرس صبح برفی

صبح بود و برف بود و من بودم و چکمه های پاشنه بلند  و ترس ولو شدن روی آسفالت و تنبلی از نو بالا رفتن و عوض کردن کفشها. 

 و پیروز میدان، البته که تنبلی بود.  

الاآن هم زنده ام و دست و پایم سالم اند و به قول محسن نامجو "راحتم"! 

نظرات 3 + ارسال نظر
داش آکل چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 14:37 http://dashakol.blogsky.com/

متوجه منظورتون نشدم! کدوم حصار؟ پایلوت کیه؟ چی رو کی از کجا پیدا کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Takavar Motlagh-e-Jaavdaani
احیانا این شما نیستید؟!!!

داش آکل چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 20:18 http://dashakol.blogsky.com/

همممم! چرا! خب که چی؟:دی. خلافی از من سرزده جناب سروان؟:دی

داش آکل جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:25 http://dashakol.blogsky.com/

الان خیلی حس شک و فضولی منو بر انگیختید مثلا!:دی
خب باشه بهرحال ما همونیم!
رخصت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد