افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

ماشینهای خون چکان

   خوب بالاخره ماه محرم هم با سلام و صلوات و با همه آداب و رسوم و حال و هوایش شروع شد و مردم رو به تکاپو انداخت که مطابق سالهای گذشته برای امام سومشان بر سر‌و‌سینه بکوبند و طی همین ده روز هر آنچه که فکر می‌کنند هزار و سیصد-چهارصد سال پیش اتفاق افتاده را دوباره از اول یا تئاترش را بازی‌کنند و یا داستانش را بگویند و لذت وافری ببرند. 

   اگر این یکی‌دو‌ روزه در خیابانها گشتی زده باشید، احتمالاً شاهد رفت‌و‌آمد ماشینهایی بوده اید که به رسم دو-سه سال اخیر، جمله ای، عبارتی چیزی روی شیشه عقبشان داده‌اند با رنگ سفید و قرمز (سبز که طبیتاً امکانش نیست) بنویسند و حتی بگویند طوری برایشان بنویسند که چند قطره خون هم  ازش بچکد که هم طبیعی‌تر به‌نظر برسد و هم ارادتشان را به امامشان بهتر توی چشم تان فرو‌کنند.  

   اگر دقت کرده باشید عبارتهای "یا حسن مظلوم"، "یا اباالفضل" و "یا علمدار کربلا" بینشان بیشتر به چشم می خورد و اگر خیلی بیشتر دقت کرده باشید احتمالاً شما هم مثل من به رابطه مستقیمی که بین نوشتن این عبارات و شیوه رانندگی راننده وجود دارد پی‌برده اید. ظاهراً بعد از نوشتن این عبارات صاحب ماشین خون جلوی چشمش را می‌گیرد و توهم می‌زند که اینهایی که در خیابان هستند  همه "شمر" یا حداکثر از یاران نزدیکش هستند و خونشان مباح است و از طرفی هم احساس می کند ماشینش را بیمه بدنه و شخص ثالث و البته سرنشین کرده است_آن هم از نوع بیمه معنویِ صددرصد تضمینی!_ و با انجام حرکات آکروباتیک و نمایشی سعی دارد کارآیی بیمه‌اش را هم در چشمتان فرو ‌کند(با این وضع تا محرم تمام شود چشم وچار برای کسی نمی‌ماند).

 البته این دلیل را هم برای خودش دارد که می‌خواهد به همه نشان بدهد که"ببینید ماشینم چه باحال شده"!  خوب بالاخره حق هم دارد چون مجانی که ننوشته، پول داده، برایش نوشته‌اند. 

   البته من یک احتمالی می دهم که از همه محتمل‌تر است. آن هم اینکه مثلا چون نوشته "یا‌ابوالفضل"، طوری جلوی شما بپیچد که شما هم ناخود آگاه یاد آن امامتان بیفتید و از ته دل یادش کنید و ارادتان به ائمه اطهار چندین برابر شود تا او هم به نوبه خود در هدایت شما شخصاً دستی داشته باشد و "اجرش باشد با امام حسین".  

خلاصه اینکه این روزها مواظب ماشینهای خون چکان باشید. (این هم پیام که نگیند پستش پیام نداشت)  

پی نوشت:

1- پستهای ماشین بازی تعدادش دارد زیاد می شود. یک فکری باید به حالشان بکنم. اما حالا که خودم اعتراف کردم، شما هم حق بدهید، مسأله قابل توجهیست در ایران. 

2- آدم گاهی اوقات هم از این پستهای بی سر و ته اینجوری که خیلی هم "پیام" ندارد می‌نویسد دیگر. قبول دارم که بیشتر از "گاهی" اما وقتی پیله می کند که بنویسیش خوب تو هم مجبوری بنویسی. خلاصه اینکه اگر خسته تان می کند، همان اول که فهمیدید بی خیال شوید و ادامه ندهید، یا مثلاً بروید یک وبلاگ سیاسی-اجتماعی بخوانید که پیام داشته باشد، به جای این که تا آخر بخوانید و توی دلتان کلمات قصار حواله نویسنده کنید.

نظرات 3 + ارسال نظر
گیس طلا شنبه 28 آذر 1388 ساعت 16:44 http://gistela.blogspot.com

ممنون

رفتگر یکشنبه 29 آذر 1388 ساعت 17:11

سلام
مومن ! تو که مینویسی لا اقل برچسب ( لیبل/اتیکت ) بزن که بعدا بشه ارزیابی / جمع بندی /تفکیک کرد . از قدیم گفتن ؛ تفکیک ... از مبداء ؛
با احترامات فائقه !!!

داش آکـُل سه‌شنبه 22 دی 1388 ساعت 00:20

خیلی هم پیام داشت تازه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد