گاهی آدم رفتارهایی از خودش میبینید که باورش نمیشود این فکر یا این عمل یا این نیت از خودش سر زده باشد. گاهی اوقات اگر یک کمی لایه رویی افکارمان را کنار یزنیم و عینک تعصبمان را برداریم و از یک زاویه دید جدید به خودمان نگاه کنیم ممکن است چیزهایی ببینیم که انگشت به دهان بمانیم یا از ترس زَهره تَرَک شویم که این منم که اینطور رفتار میکنم؟ یا اینطور فکر میکنم؟ یا این نیت را داشته ام؟
گاهی اوقات آدم به خودش می آید و میبیند "خودی" که بهش افتخار میکرده و از هر بدی بَری میدانسته چه بدذاتیهایی که ندارد چه کارها که ازش بر نمی آید. باورکنید که خیلی وقتها نادانسته خیلی بدذاتیم.
و اینجور مواقع تنها کاری که از دستت بر می آید این است که بگویی :
"خدایا به تو پناه میبرم از شر خودم."
چه زیبا !!!
خارج از بحث تملق های وب لاگی > به این یادداشتت نمره خوبی میدهم.
از دیدگاه وبنگاری هم یادداشتت هم سبز است > هم نصایح عارفانه > هم خودزنی و هم خودتراوشات !!!!
اصلا نکنه مربوط به خودرو بوده و نیت زیر گرفتن اونهایی که از خط عابر رد میشدند را داشتی؟
نقطه ی خوبی است دیدن بدی ها ی خود!