افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

افق

زکات خواندن وبلاگ، دادن فیدبک به نویسنده است! لطفا خواننده خاموش نباشید.

تور نیم روره

برای من همیشه قرارهای یک دفعه ای که از قبل برایشان برنامه ریزی نکرده ام و دفعتاً تصمیمی گرفته ام و زنگی زده ام و پایه ای گیر آروده ام، بهتر و خاطره انگیزتر از آب درآمده‌اند.  

امروز هم همینطوری یکهویی دلم هوای جاده چالوس کرد. پایه اش را پیدا کردم و راهی شدیم. اینکه اینجا بگویم که چطور گذشت و چه "حال و هوا" یا به قول امروزی ترهاچه "حال و حولی" داشت را نمی توانم طوری بگویم که حق مطلب ادا شود. اما همین قدر برای تصورتان بس، که جاده ای باشد پر پیچ و خم و مه آلود و بارانی که از یک جاهایی به بعد هم هوابرفی بشود و همینطور که جلوتر می‌روی، دانه های برف درشت تر بشوند و هی مردم با ماشینهایی که چوب اسکی از شیشه شان بیرون زده از روبرویتان رد شوند و تو یک دفعه طاقتت طاق بشود و به سرت بزند که همین جاها بزنی کنار و پیاده شوید و روی برفها که هنوز هم خوب روی زمین ننشسته‌اند این طرف و آن طرف بدوید و بعد هم کلاْ ماشین را ول کنید به امان خدا و بروید پشت گارد ریل،جایی که درختهای کاج سفید شده اند و هی ازشان عکس بگیری. خلاصه اینجور جایی را شما تصور کنید.

به هر حال من وظیفه ام اطلاع رسانی بود. فردا که تعطیل است، اگر دسترسی دارید و الآن هم به اندازه کافی از تعریفهایی که کردم تحریک شده اید، یک سری بزنید، ضرر نمی کنید.

نظرات 2 + ارسال نظر
VIOLETTA جمعه 27 آذر 1388 ساعت 15:53 http://WWW.NES1.BLOGFA.COM

وای !
جاده چالوس گفتی و کردی کبابم. ...اون پیج و خم هاش ، اونم تو هوای مه گرفته...بوی تنه ی درخت ها.. هزار چم و رستوران آبی .دکه های کنار جاده با اشی مشی های مونده و کلوچه نوشین و مقواهای رنگ و رو رفته.... وای.وای .وای
دلم بد جوری خواست.وای

می بخشید من شرمنده شما شدم. انگار شما هیچ جوری دسترسی هم ندارید.

زیبا یکشنبه 29 آذر 1388 ساعت 17:05

آخ !!!!!
منم که دسترسی ندارم! ولی جالب که رستوران و دکه ها و کلوچه هم جزو لاینفک خاطرات باشند!
اللهم . شکرا لدفع حرائص الشکمی و احواله !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد